[ad_1]
روز گذشته در خبرها آمد که محمود احمدی نژاد قصد دارد به منظور شرکت در یک سمپوزیوم بینالمللی – مجمعی که در آن اشخاص مختلف راجع به موضوعی واحد، مقالاتی ارائه نموده و یا سخنرانیهایی ایراد میکنند- پیرامون مدیریت جامع منابع آب در جهان به کشور گواتمالا در آمریکای مرکزی سفر کند.
اما ساعتی بعد از انتشار این خبر، گفته شد برخی عوامل اطلاعاتی و امنیتی با حضور در فرودگاه امام خمینی (ره) ضمن ضبط گذرنامه احمدی نژاد از سفر وی به گواتمالا ممانعت به عمل آوردند.
با توجه به وجود شرایط بی ثبات سیاسی در گواتمالا و گزارشهایی مبنی بر احتمال وقوع شرایط امنیتی در این کشور، عوامل امنیتی با سفر احمدی نژاد در این مقطع زمانی مخالفت کردند و به وی توصیه شد با توجه به تحریمهای بینالمللی و احتمال بازداشت، این سفر را انجام ندهد، چراکه به تازگی یعنی ۲۷ شهریورماه سال جاری وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که تحریمهای جدیدی را علیه محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق ایران اعمال میکند. معاون وزیر خزانهداری آمریکا، مدعی شد «بازداشت نادرست شهروندان آمریکا» دلیل تحریم محمود احمدینژاد بوده است.
از سوی دیگر گفته میشود این کشور در همسایگی مکزیک و یکی از فقیرترین کشورهای حوزه آمریکای مرکزی است و بر اساس آمار، میزان جرم و جنایت بسیار بالایی دارد.
همچنین ایران در گواتمالا سفارتخانه نداشته و گزارشهایی نیز مبنی بر نفوذ بالای رژیم صهیونیستی در این کشور وجود دارد. علاوه بر آن، این کشور جزو معدود کشورهایی بود که به تبعیت از ترامپ سفارتش را از اورشلیم به قدس انتقال داد و کاملاً با سیاستهای آمریکا هماهنگ است.
اما احمدی نژاد به دنبال سیاست «بست نشینی» بهاریها، به مدت ۱۰ ساعت در فرودگاه ماند و بر سفر خود اصرار کرد و پس از قبول مسئولیت پیامدهای احتمالی این سفر، راهی گواتمالا شد و حاضر نشد بخاطر منافع ملی و خطرات احتمالی این سفر، از خواسته خود عقب نشینی کند.
محمود احمدی نژاد پس از آغاز توفانیاش در استفاده از ادبیات انقلابی و شعارهای عدالتخواهانه، به تدریج اما از آرمانهای اولیهاش فاصله گرفت و دچار تضاد ساختاری شد. کمکم عدالتگرایی در او افول کرد، نماد کاپشن او کمرنگ و کت و شلوار جایگزیناش شد. کسی که شعار عدالتگرایی سر میداد بزرگترین ضربه را به عدالت زد و بعداً خودش لیبرال بیپرده شد و در گفتگو با ماهنامه اندیشه پویا، خود را یک «لیبرال دموکرات» نامید!
احمدینژاد از همان بهار ۸۹ که با خانهنشینی از دستور صریح و کتبی ولی امر تمرد کرد، مهرش در دل جریان انقلابی کمرنگ شد و بعد از دولت دهم تحت تأثیر حلقه یاران خود به سمت جنجالآفرینی سوق پیدا کرد و با فعالیتهایی خارج از عرف و قانون، سخنرانیها و پیامهای تحریکآمیز و داستانپردازی و پروژهسازی علیه نهادهای انقلابی سعی دارد تا خود و جریان فکریاش را به نقل افکار عمومی تبدیل کند و در ساحت سیاسی کشور زنده نگه دارد.
او با اقدامات هنجارشکنانه و رادیکالیسمی بیسرانجام، از بستنشینی و حمایت بیحد از مردان به اصطلاح بهاریاش گرفته تا پیچیدن نسخه تحریم انتخابات و مصاحبهها و سخنرانیهای بیمبنا و توئیت زدن برای تولد مایکل جکسون و قتل نیپسی هاسل، مشغول صحنهگردانی و حرکات ایذایی است تا جایی که اقدامات پوپولیستی و بعضاً خارج از منطق او به دستاویزی برای تمسخر وی توسط افکارعمومی تبدیل شده است.
به نظر میرسد او نه گوش شنوایی برای شنیدن نصیحتها دارد و نه حاضر است به توصیههای دستگاههای امنیتی توجه کند، هزینهزایی برای کشور به قیمت دیده شدن برای احمدی نژاد به لذت تبدیل شده است تا بگوید «من هستم».
[ad_2]
Source link
دسته بندی:
برچسب ها: